احکام

احکام مبتلا به

احکام مبتلا به

تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
پربیننده ترین مطالب
نویسندگان

۶ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «احکام مرجع تقلید» ثبت شده است


 

 

مستحبات و مکروهات غذا خوردن!

 

آداب غذا خوردن در اسلام به چند بخش، تقسیم می شود:

 

بخش اوّل: مواردی که باید هنگام خوردن غذا رعایت شوند و آنها عبارتند از:


الف. تدبّر در این که انواع خوراکی های مورد نیاز انسان، چگونه در نظام آفرینش پدید آمده اند؟ و چه عواملی دست به دست هم داده اند تا آنچه در سفره نهاده شده، آماده گردد که اکنون می توان با میل و اشتها از آن استفاده نمود.

 

ب. آغاز کردن خوردن غذا با نام و یاد آفریدگار مهربان که انواع غذاهای مفید را برای تامین نیازهای انسان، در نظام آفرینش قرار داد. نیز تکرار نام خدا به هنگام خوردن هر نوع غذا و تکرار آن هرگاه که در میان غذا خوردن، سخن گفته شود و همچنین شکرگزاری فراوان در هنگام خوردن.


ج. آغاز کردن غذا با نمک، البته در صورتی که خوردن نمک برای انسان ضرر نداشته باشد.

د. آغاز کردن از سبک ترین غذاها.

ه. نخوردن غذای داغ و خوردن غذای نیم گرم، پیش از آن که سرد شود.

و. خوردن با دست راست.

ز. کوچک گرفتن لقمه.

ح. خوب جویدن غذا.

ط. طولانی کردن نشستن بر سر سفره.

ی. گرامی داشتن نان و نگذاشتن آن زیر ظرف غذا.

ک. استفاده کردن از آنچه از سفره می ریزد. این برای وقتی است که غذا در منزل میل می شود، آن هم در صورتی که آلوده نشده باشد؛ ولی اگر کسی دربیرون از منزل غذا میل نمود، بهتر است که آنچه را از سفره می ریزد، برای حیوانات بگذارد.

ل. دست کشیدن از خوردن غذا، پیش از سیر شدنِ کامل و در حالی که مقداری از اشتها باقی است.

 

بخش دوم: اموری که هنگام غذا خوردن، ترک آنها شایسته است، و آنها عبارتند از:


الف. زیاده روی در کیفیت و کمیت خوراک.

ب. نکوهش غذایی که نسبت به آن بی میل است.

ج. دمیدن در غذا.

د. خوردن با دست چپ.

ه. خوردن با یک انگشت یا دو انگشت.

و. بلند آروغ زدن.

ز. پاک کردن کامل استخوان های موجود در غذا.

ح. آب خوردن در بین غذا.

ط. آب خوردن پس از خوردن گوشت.

ی. خوردن در حال سیری.

 

بخش سوم: حالاتی که غذا خوردن در آنها نکوهش شده است:

در اسلام، به طور کلی، میل کردن غذا در حالات غیر بهداشتی، یا به شیوه غیر اخلاقی، مانند غذا خوردن به شیوه متکبران و یا به گونه ای که عرف جامعه برنمی تابد، نکوهیده است.

 

بخش چهارم: توصیه به هم غذا شدن با دیگران.

در روایات اسلامی، غذا خوردن به تنهایی، مذموم شناخته شده و توصیه شده که انسان هر قدر می تواند، دیگران را در غذای خود سهیم نماید. نیز غذا خوردن با خانواده، خدمتگزاران و یتیمان، مورد تاکید قرار گرفته است.

 

آدابی که رعایت آنها به هنگام غذا خوردن با دیگران ضروری است، عبارتند از:


الف. خوردن از قسمت جلوی خود.


ب. خوردن از اطراف ظرف و نه از وسط آن، در جایی که غذا برای همگان آماده شده است.

ج. نگاه نکردن به لقمه دیگران.

د. رعایت حقوق دیگران در آنچه بر سر سفره است.

ه. آغاز شدن غذا خوردن به وسیله صاحب سفره یا بهترین شخص حاضر بر سر سفره.

و. ادامه دادن صاحب سفره به خوردن تا سیرشدن همه کسانی که بر سر سفره نشسته اند.

ز. بلند شدن از سر سفره، قبل از برچیدن آن.


آداب پایان غذا و برچیدن سفره

پایان غذا خوردن همانند آغاز آن، آدابی دارد که رعایت آنها برای سلامت جسم و جان، سودمند است. این آداب رابه آداب عرفانی، اجتماعی و بهداشتی می توان تقسیم کرد:

 

الف. آداب عرفانی عبارتند از: سپاسگزاری از ولی نعمت حقیقی که خداوند متعال است و دعا کردن برای برکت یافتن روزی.

 

ب. آداب اجتماعی عبارتند از: یادآوری گرسنگان و مسئولیتی که افراد سیر در برابر آنان دارند و اقدام جهت کاستن فقر و گرسنگی از جامعه در حد توان.

 

ج. آداب بهداشتی عبارتند از: شستن دست ها، خلال کردن و مسواک زدن دندان ها، جارو کردن آنچه زیر سفره ریخته است، مقداری استراحت بر پشت و نخوابیدن بلافاصله پس از خوردن غذا.


۳ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۶ تیر ۹۵ ، ۱۷:۴۱
امین شفیع زاده

مسائل اختصاصی

بهجت :مسأله 2- اگر دو مجتهد یکی اعلم و دیگری اورع باشد و در سایر جهات با هم مساوی باشند، أظهر رجوع به اعلم است؛و اگر هر دو در علم مساوی باشند ولی یکی اعدل و اورع از دیگری باشد، ترجیح قول اعدل خالی از وجه نیست .

فاضل :مسأله 6- در صورتی که دو مجتهد از نظر علمی مساوی باشند احتیاط لازم آن است که از کسی که اتقی و اورع است تقلید کند.

(راههای شناخت مجتهد و اعلم )

(مسأله 3) مجتهد واعلم را از سه راه1 می توان شناخت : اول : آن که خودانسان یقین کند ،مثل آن که از اهل علم باشد و بتواند مجتهد و اعلم را بشناسد 2. دوّم : آن که دو نفر عالم عادل که می توانند مجتهد و اعلم را تشخیص دهند مجتهد بودن یا اعلم بودن کسی را تصدیق کنند،به شرط آن که دو نفر عالم عادل دیگر با گفتۀ آنان مخالفت ننمایند3  .سوم :آن که عدّه ای 4از اهل علم که می توانند مجتهد و اعلم را تشخیص دهند ، و از گفتۀ آنان اطمینان پیدا می شود مجتهد بودن یا اعلم بودن کسی را تصدیق کنند5.

1-- وحید: چند راه ...

2- وحید: مثل آن که در مرتبه ای از علم باشد که بتواند مجتهد و اعلم را بشناسد...

مکارم، مظاهری :اوّل: اینکه خود انسان اهل علم باشد و بتواند مجتهد و اعلم را بشناسد...

3-خوئی: و ظاهر این است که اجتهاد یا اعلمیّت کسی به گفتۀ یک نفر که مورد وثوق باشد نیز ثابت می شود ...

وحید:و اقوی ثبوت اجتهاد واعلمیت به گفته ثقه خبیر است در صورتی که ظن برخلاف گفته او نباشد...

سیستانی:بلکه اجتهاد یا اعلمیّت کسی به گفتۀ یک نفر از اهل خبره و اطلاع که مورد وثوق انسان باشد نیز ثابت می شود ...

 تبریزی: [و] در صورت اختلاف ،خبره بودن هر کدام بیشتر باشد قول او مقدّم است .بلکه به گفتۀ یک نفر عالم خبرۀ مورد وثوق نیز اجتهاد یا اعلمیّت ثابت می شود ...

مکارم:دوّم : دو نفر عادل از اهل علم به او خبر دهند ،به شرط اینکه دو نفر عالم دیگر بر خلاف گفتۀ آنها شهادت ندهند...

سبحانی: دوم: آن که یک عالم عادل؛ که می تواند مجتهد و اعلم را تشخیص دهد، مجتهد بودن یا اعلم بودن کسی را تصدیق کند، به شرط آن که یک نفرعالم عادل دیگر با گفتۀ او مخالفت ننماید. اجتهاد و اعلمیّت به گفتۀ یک نفرکه مورد وثوق باشدنیز ثابت می شود...

مظاهری: دوم: یک نفر عالم ثقه که می تواند مجتهد و اعلم را تشخیص دهد مجتهد بودن یا اعلم بودن کسی را تصدیق کند...

4-سیستانی: سوم: آنکه انسان از راههای عقلائی به اجتهاد یا اعلمیّت فردی اطمینان پیدا کند مثل آنکه عدّه ای ...

5-بهجت:بلکه از هر راهی که انسان اطمینان به اعلم بودن کسی پیدا کند بنا بر أظهر می تواند به همان اکتفاء نماید.

مکارم:سوّم : آنچنان در میان اهل علم و محافل علمی مشهور باشد که انسان یقین پیدا کند او اعلم است .

سبحانی: سوم: آن که در محافل علمی ، مجتهد یا اعلم بودن او معروف و مشهور باشد و از گفتار آنان برای انسان اطمینان حاصل شود.

 

* * * * *

فاضل:مسأله –مجتهد اعلم را از سه راه می توان شناخت :اوّل خود انسان یقین و یا اطمینان پیدا کند ، مانند اینکه انسان خود از اهل خبره باشد و بتواند مجتهد اعلم را بشناسد . دوّم : دو نفر عالم عادل که می توانند مجتهد اعلم را تشخیص دهند اعلم بودن کسی را تصدیق نمایند، به شرط آنکه دو نفر عالم عادل دیگر باگفتۀ آنان مخالفت ننمایند . سوّم : اجتهاد و اعلم بودن شخصی به حدّی شایع باشد که از آن شیوع و شهرت، برای انسان علم یا اطمینان حاصل شود.

زنجانی: مسأله- مجتهد و اعلم و واجد سایر شرایط تقلید را از سه راه می توان شناخت :

اوّل: آنکه خود انسان از اهل علم باشد و بتواند مجتهد و اعلم و واجد سایر شرایط را بشناسد و  برایش یقین یا اطمینان حاصل گردد .در تشخیص مجتهد و اعلم، لازم نیست خود انسان مجتهد باشد.

دوم : آن که از راهی برای خود انسان یا برای نوع مردم اطمینان حاصل شود، مثلاٌ عده ای از اهل علم که می توانند مجتهد و اعلم و واجد شرایط را تشخیص دهند ،واجد شرایط بودن کسی را تصدیق کنند و از گفته آنان برای شخص انسان یا نوع مردم اطمینان پیدا شود.

سوم : آن که دو مرد عالم عادل که می توانند مجتهد اعلم  و واجد شرایط را تشخیص دهند ،بدان گواهی دهند به شرط آن که دو مرد عالم عادل دیگر با نظر آنان مخالفت ننمایند.و بنا بر احتیاط واجب اگر یک نفر عالم عادل گواهی دهد باید احتیاط کرد و چنانچه دو مرد عالم عادل یا بیشتر، به واجد شرایط تقلید بودن کسی شهادت دهند لازم نیست انسان تحقیق کند که آیا دو مرد عالم عادل دیگر بر خلاف نظر آنها شهادت می دهند یا خیر.

(اگر شناخت اعلم مشکل باشد)

(مسأله 4)  اگر شناختن اعلم مشکل باشد به احتیاط واجب باید1 از کسی تقلید کند که گمان به اعلم بودن او دارد 2 ، بلکه اگر احتمال ضعیفی هم بدهد که کسی اعلم است و بداند دیگری از او اعلم نیست3، به احتیاط واجب باید از او تقلید نماید4و اگر چند نفر در نظر او اعلم از دیگران و با یکدیگر مساوی باشند باید از یکی از آنان تقلید کند 5.

این مسأله در رساله آیات عظام سیستانی و سبحانی نیست.

1- اراکی،فاضل ،نوری، سبحانی: اگر شناختن اعلم مشکل باشدباید...

2-خوئی:اگر اختلاف بین مجتهدین ولو اجمالأ معلوم و شناختن اعلم مشکل باشد لازم است احتیاط کند ،و در صورتی که احتیاط ممکن نباشد ،باید از کسی تقلید کند که گمان به اعلم بودن او دارد ...

3- خوئی: باید از او تقلید نماید.[پایان مسأله]

4- فاضل: اگر احتمال ضعیفی هم بدهد که کسی اعلم است و احتمال اعلم بودن دیگری را ندهد باید از همان کس تقلید نماید و همینطور اگر علم داشته باشد که مثلأ دو نفر یا مساوی در علم هستند و یا یکی از آنها بطور معیّن ،احتمالاً اعلم است و احتمال اعلمیّت دیگری را ندهد باید از آن شخص معیّن تقلید نماید...

5-اراکی: از هر یک می تواند تقلید کند،هر چند أولی و احوط آن است که پرهیزکارتر را انتخاب کند.

* * * * *


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ تیر ۹۵ ، ۱۶:۱۲
امین شفیع زاده

اراکی: مسأله-  تقلید در احکام، عمل نمودن به دستور مجتهد است، یعنی عملش را به استناد فتوای او انجام دهد و از مجتهدی باید تقلید کرد که مرد و بالغ و عاقل و شیعه دوازده امامی و حلال زاده و زنده و عادل باشد و نیز باید از مجتهدی تقلید کرد که حریص به دنیا نباشد و بنابر احتیاط واجب، در مسائلی که می داند فتوای اعلم با غیر اعلم اختلاف دارد و همچنین در مسائل محدودی که می داند در یکی یا بعضی از آنها اختلاف فتوی دارند ( شبهۀ محصوره ) باید از اعلم تقلید کرد.

بهجت: مسأله – تقلید از مجتهدی که مرد،بالغ ،عاقل،شیعۀ دوازده امامی ،حلال زاده ،آزاد،زنده و عادل باشد جایز است و بنا براظهر باید از مجتهدین دیگر اعلم باشد یعنی در استنباط احکام الهی تواناتر باشد ویا اینکه از نظر علمی و اجتهاد مساوی دیگر مجتهدین باشد و در صورتی که شناختن اعلم یا بدست آوردن فتاوای او مشکل باشد (مستلزم عسر و حرج باشد)می تواند با رعایت الاعلم فالاعلم و سایر شرایط،از غیر اعلم تقلید نماید.

مکارم: مسأله - حقیقت تقلید در احکام استناد عملی به دستور مجتهد است، یعنی انجام اعمال خود را موکول به دستور مجتهد کند.مجتهدی که از او تقلید می کند باید دارای صفات زیر باشد:

مرد،بالغ ،عاقل ،شیعه دوازده امامی،حلالزاده و همچنین بنا بر احتیاط واجب عادل و زنده باشد.[4]

[و]در مسائلی که مجتهدین اختلاف نظر دارند باید از‌«اعلم» تقلید کند.[5]

وحید: مسأله- تقلید -در آنچه در مسأله قبل گذشت- عمل کردن به دستورمجتهد است، و قول مجتهدی برای مقلّد حجّت است که مرد و عاقل و شیعه دوازده امامی و حلالزاده و زنده - هرچند به ادراک حیات او در حالی که ممیز باشد- و عادل و بنابراحتیاط واجب بالغ باشد. و عادل کسی است که کارهایی را که بر او واجب است بجا آورد و کارهایی که بر او حرام است ترک کند، و نشانه عدالت این است که در ظاهر شخص خوبی باشد که اگر از اهل محلّ یا همسایگان او یا کسانی که با او معاشرت دارند حال او را بپرسند خوبی او را تصدیق نمایند و مجتهدی که انسان از او تقلید می کند –در صورتی که علم اگر چه اجمالاً به اختلاف بین مجتهدین در فتوا نسبت به مسائل محلّ ابتلاء داشته باشد – باید اعلم باشد، یعنی در فهمیدن حکم خدا و وظائف مقرّره به حکم عقل وشرع از تمام مجتهدهای زمان خود بهتر بوده، مگر اینکه قول غیر اعلم مطابق با احتیاط باشد.

زنجانی: مسأله - ‌‌‍‌‌‌‌تقلید به معنای پیروی کردن از دیگری در عقیده یا عمل است ، و در احکام دینی،از کسی باید تقلید کرد که دارای  شرایط زیر باشد:

1-مرد باشد. 2-بالغ باشد . 3-عاقل باشد . 4-شیعه دوازده امامی باشد . 5-حلال زاده باشد . 6-عادل باشد ،یعنی از گناهان کبیره، مانند:دروغ ،غیبت ،تهمت ،آدم کشی،رباخواری ،ترک نماز و ترک روزه...،از روی ملکه اجتناب کند و مراد از ملکه ؛حالت نفسانی است که انسان را به ترک گناه وادار می کند ،اصرار بر گناه صغیره نیز ،گناه کبیره محسوب می گردد. و نشانه عدالت این است که در ظاهر شخص خوبی باشد. یعنی اگر از اهل محل یا همسایگان او یا کسانی که با او معاشرت دارند حال او را بپرسند،بگویند: ماخلاف شرعی از او سراغ نداریم . 7-مجتهد باشد .8- اعلم باشد و این در صورتی است که احتمال اختلاف میان مجتهدین در مسائل مورد ابتلا را  بدهد، مجتهد اعلم کسی است که از تمام مجتهد های زمان خود حکم خدا را بهتر بفهمد، و برتری وی باید به گونه ای باشد که متعارف افراد اهل فضل بتوانند آن را تشخیص دهند،و اگر هیچ یک از مجتهدین چنین برتری روشنی نداشته باشند از هر یک از مجتهدین طراز اوّل می توان تقلید نمود. 9-موثّق باشد. یعنی اشتباهش از متعارف بیشتر نباشد و کسی که حریص به دنیا باشد غالباٌ موثّق نیست، زیرا حبّ شدید به دنیا باعث اشتباه زیاد در تشخیص می گردد. 10- زنده باشد (با تفصیلی که در مسأله دهم خواهد آمد).

سبحانی:مسأله-تقلید در احکام، عمل کردن به فتوای مجتهد است[6]یعنی عمل خود را به استناد فتوای او انجام دهد. و از مجتهدی باید تقلید کرد که مرد و بالغ و عاقل و شیعه دوازده امامی و حلالزاده و زنده و عادل باشد . و از مجتهد های دیگر اعلم باشد.

مظاهری:مسأله-از مجتهدی باید تقلید کرد که اعلم باشد، یعنی در فهمیدن حکم خدا از تمام مجتهدهای زمان خود استادتر باشد، و همچنین باید مرد ، بالغ ، عاقل، شیعه دوازده امامی، حلالزاده و عادل باشد؛ و همچنین باید حریص به دنیا نباشد. عادل کسی است که دارای ملکه عدالت و خداترسی باطنی باشد به صورتی که او را از گناهان باز دارد و نشانۀ آن این است که اگر از کسانی که با او معاشرت دارند حال او را بپرسند تقوای او را تصدیق نمایند.

همین مقدار که مکلّف التزام به تقلید از مجتهد پیدا کند مقلد او محسوب می شود و برای تحقّق تقلید، لازم نیست رساله مجتهد را داشته باشد یا به فتوای او عمل کرده باشد.


۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۳ تیر ۹۵ ، ۱۶:۰۹
امین شفیع زاده

سبحانی: مسأله- مسلمان باید در مورد اصول دین – اگر یقین نداشته باشد – تحصیل یقین کند و در احکام اسلام می تواند یکی از سه راه را برگزیند:

 1. مجتهد باشد که بتواند احکام را از روی دلیل به دست آورد .

 2. از مجتهد تقلید کند یعنی مطابق فتوای او عمل کند.

 3. از راه احتیاط طوری به وظیفۀ خود عمل نماید که یقین کند تکلیف خود را انجام داده است، مثلاً اگر عدّه ای از مجتهدین عملی را حرام می دانند و عدّۀ دیگر می گویند حرام نیست، آن عمل را انجام ندهد و اگر عملی را بعضی واجب و بعضی مستحب می دانند، آن را بجا آورد؛ پس کسانی که مجتهد نیستند و نمی توانند به احتیاط عمل کنند، واجب است از مجتهد تقلید نمایند.

مظاهری: مسأله- مسلمان باید به اصول دین اطمینان داشته باشد، و در احکام غیر ضروری یا باید مجتهد باشد که بتواند احکام را از روی دلیل به دست آورد ، یا از مجتهد تقلید کند، یا از راه احتیاط طوری به وظیفۀ خود عمل نماید که اطمینان پیدا کند تکلیف خود را انجام داده است.

مسأله اختصاصی

فاضل: مسأله 3- مکلفی که مجتهد نباشد واعمال خود را بدون تقلید انجام دهد و تقلید هم نکند، اعمال او باطل است یعنی نمی تواند به آن اکتفا کند و باید طبق مسأله [14] عمل کند.

(معنای تقلید- شرایط مرجع تقلید)

(مسأله2) تقلید در احکام، عمل کردن به دستور مجتهد است1، و از مجتهدی باید تقلید کرد که مرد و بالغ و عاقل و شیعۀ دوازده امامی و حلال زاده و زنده و عادل باشد2.(و نیز بنابر احتیاط واجب باید از مجتهدی تقلید کرد که حریص به دنیا نباشد 3) و از مجتهدین دیگر اعلم باشد4 ، یعنی در فهمیدن حکم خدا از تمام مجتهدین زمان خود استادتر باشد5.

1- گلپایگانی، صافی: تقلید در احکام ، یاد گرفتن فتوای مجتهد است با التزام به عمل به آن...

تبریزی:تقلید در احکام، اعتماد کردن به دستور مجتهد درهنگام عمل یا بعد از آن است...[3]

2- گلپایگانی، صافی: و عادل کسی است که با ملکۀ عدالت کارهائی را که بر او واجب است بجا آورد و کارهائی را که بر او حرام است ترک کند،  و ملکۀ عدالت عبارتست از حالتی که وادار کند انسان را به اطاعت و ترک معصیت و نشانۀ آن این است که اگر از اهل محلّ یا از همسایگان او یا کسانی که با او معاشرت دارند حال او را بپرسند، خوبی او را تصدیق نمایند...

خوئی، سیستانی، تبریزی: (تبریزی: و نیز معتبراست سابقۀ فسق معروفی بین مردم نداشته باشد و از مجتهدی که تقلید می شود، غیر از اوصاف ذکر شده امر دیگری معتبر نیست ) وعادل کسی است که کارهائی را که بر او واجب است، بجا آورد و کارهائی را که بر او حرام است ترک کند، و نشانۀ عدالت این است که در ظاهر شخص خوبی باشد، که اگر از اهل محلّ یا همسایگان او یا کسانی که با او معاشرت دارند حال او را بپرسند، خوبی او را تصدیق نمایند...

فاضل:ومقصودازعدالت آن است که قدرت نفسانیه ای بر انجام واجبات وترک گناهان کبیره داشته باشد...

3- [قسمت داخل پرانتز در رساله آیات عظام:خوئی ، گلپایگانی ، صافی، تبریزی و سیستانی نیست]

4-  گلپایگانی، صافی: مجتهدی که انسان از او تقلید می کند- در صورت علم به مخالفت فتوای او با فتوای غیر- بنابر احتیاط واجب باید غیر، اعلم از او نباشد مگر آنکه فتوای غیر اعلم موافق با احتیاط باشد (صافی:یا فتوای اعلم شاذ ونادر باشد که دراین صورت باید به قولی که احوط است عمل نماید) واعلم...

خوئی، تبریزی، سیستانی: در صورتی که اختلاف فتوی بین مجتهدین در مسائل محلّ ابتلاء ولو اجمالاً معلوم باشد لازم است مجتهدی که انسان از او تقلید می کند، اعلم باشد ...

فاضل: لازم است از مجتهدین دیگر اعلم باشد ...

نوری: بنابرأقوی در صورت علم به مخالفت فتوای او با فتوای غیر در مسائل مورد احتیاج، او باید اعلم باشد مگر آنکه فتوای غیر اعلم موافق با احتیاط باشد و اعلم ...

5-خوئی ،تبریزی:بهترباشد.

 سیستانی:تواناتر باشد.

فاضل: در فهمیدن حکم خدا از همۀ مجتهدین عصر خودش عالمتر باشد [و] یکی از راههای شناخت عدالت، حسن ظاهر است یعنی با او رفت و آمد و معاشرت داشته باشد و در شرایط مختلف او را دیده باشد که مسائل شرعی را رعایت می کند و یا همسایگان و اهل محل خوبی او را تصدیق کنند.

* * * * *


۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۳ تیر ۹۵ ، ۱۶:۰۶
امین شفیع زاده

فاضل: مسأله- در اصول دین انسان باید یقین و اعتقاد جزمی داشته باشد و این یقین از هر دلیل و طریقی حاصل شود کفایت می کند چه به واسطه استدلال و برهان باشد یا از گفته والدین و مبلغین؛ هر چند نتواند استدلال کند. و در احکام غیر ضروری دین یا باید مجتهد باشد و بر طبق اجتهاد خودش عمل نماید و یا از مجتهد تقلید کند یعنی به دستور او رفتار نماید و یا در صورتی که آشنا به کیفیّت احتیاط است، عمل به احتیاط کند بطوری که یقین کند تکلیف خویش را انجام داده است . مثلاً اگر عدّه ای از مجتهدین عملی را حرام می دانند و عدّه ای دیگر می گویند حرام نیست آن عمل را انجام ندهد، و اگر عملی را بعضی واجب و بعضی مستحبّ می دانند انجام دهد و همچنین واجب است در کیفیّت احتیاط نیز احتیاط کند، یعنی چنانچه احتیاط از چند طریق ممکن باشد باید طریقی را اختیار نماید که مطابق با احتیاط باشد.

بهجت: دین اسلام براساس اعتقادات صحیح و حق و همچنین اعمال و دستوراتی در زمینه های گوناگون بنا شده است. در اعتقادات تقلید جایز نیست همچنین در اعمال و دستورات غیر اعتقادی که ضروری دین باشد، تقلید در آن لازم نیست ولی در غیر ضروریات اگر شخص مجتهد باشد، یعنی بتواند از روی دلایل شرعی وظیفۀ خود را تشخیص دهد، باید طبق نظریۀ خود عمل کند و در غیر این صورت عقل برای او دو راه معیّن خواهد کرد:

الف-«تقلید» یعنی طبق فتاوی و نظریات مجتهدی که واجد شرایط است عمل کند.

ب-« احتیاط» یعنی براساس نظریۀ تمامی و یا گروهی از مجتهدین وظیفۀ خود را انجام دهد. به این معنی که اگر مجتهدی کاری را جایز و دیگری حرام می داند، آن کار را ترک کند و اگر مجتهدی کاری را واجب و دیگری مباح می داند، آن را بجا آورد.

وحید: مسأله- اعتقاد انسان به اصول دین اسلام باید برپایۀ علم باشد، و تقلید –یعنی پیروی از غیر- بدون حصول علم- در اصول دین باطل است، ولی در غیر اصول دین از احکامی که قطعی و ضروری نیست و همچنین موضوعاتی که محتاج به استنباط است باید یا مجتهد باشد که بتواند وظایف خود را از روی مدارک آنها بدست آورد، و یا به دستور مجتهدی که شرایط آن خواهد آمد رفتار نماید، و یا احتیاط کند، یعنی به گونه ای عمل نماید که یقین پیدا کند تکلیف را انجام داده، مثلاً اگر عده ای از مجتهدین عملی را حرام می دانند و عدّۀ دیگر می گویند حرام نیست، آن عمل را ترک کند، و اگر عملی را بعضی واجب و بعضی جایز می دانند، به جا آورد، پس کسانی که مجتهد نیستند و نمی توانند به احتیاط عمل کنند، باید تقلید نمایند.

مکارم:مسأله-هیچ مسلمانی نمی تواند در اصول دین تقلید نماید بلکه باید آنها را از روی دلیل- به فرا خور حال خویش- بداند ولی در فروع دین یعنی احکام و دستورات عملی، اگر مجتهد باشد[1] به عقیدۀ خود عمل می کند و اگر مجتهد نباشد باید از مجتهدی تقلید کند، همانگونه که مردم در تمام اموری که تخصّص و اطّلاع ندارند به اهل اطّلاع مراجعه می کنند، و از آنها پیروی می نمایند[2]و نیز می تواند عمل به احتیاط کند، یعنی در اعمال خود طوری رفتار نماید که یقین کند تکلیف خود را انجام داده است، مثلاً اگر بعضی از مجتهدین کاری را حرام و بعضی مباح می دانند، آن را ترک کند ویا اگر بعضی آن را مستحبّ و بعضی واجب می دانند آن را حتماً بجا آورد، ولی چون عمل به احتیاط مشکل است و احتیاج به اطّلاعات نسبتاً وسیعی از مسائل فقهی دارد، راه برای تودۀ مردم غالباً همان مراجعه به مجتهدین و تقلید از آنها است.

زنجانی: مسأله- شخص مسلمان باید به اصول دین یقین داشته باشد، اگر چه از گفته دیگری برای او یقین حاصل گردد، و در احکام دین کسی که قطع ندارد، باید یا مجتهد باشد که بتواند احکام را از روی دلیل بدست آورد، یا از مجتهد جامع شرایط تقلید کند، یعنی بدون سوال از دلیل، گفتار او را بپذیرد و به آن عمل کند، یا از راه احتیاط طوری به وظیفۀ خود عمل نماید که یقین کند تکلیف خود را انجام داده است، مثلاً اگر هیچ یک از مجتهدین عملی را واجب نمی دانند، ولی برخی آن را حرام دانسته و برخی حرام نمی دانند آن عمل را انجام ندهد.و اگر عملی را هیچ یک حرام نمی دانند، ولی برخی آن را واجب دانسته وبرخی واجب نمی دانند آن را به جا آورد، پس کسانی که مجتهد نیستند و نمی توانند به احتیاط عمل کنند، واجب است از مجتهد تقلید کنند.


۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۳ تیر ۹۵ ، ۱۶:۰۱
امین شفیع زاده

احکام تقلید مطابق نظر 15 نفر از مراجع عظام



بزرگ نمایی کوچک نمایی



(تقلید در اصول و فروع دین)

مسأله 1) (عقیده مسلمانان به اصول دین باید از روی دلیل باشد 1، ولی در احکام غیرضروری دین 2) باید یا مجتهد باشد که بتواند احکام را از روی دلیل به دست آورد، یا از مجتهد تقلید کند یعنی3به دستور او رفتار نماید، یا از راه احتیاط طوری به وظیفه خود عمل نماید که یقین کند تکلیف خود را انجام داده است، مثلاً اگر عده ای از مجتهدین عملی را حرام می دانند و عدّه دیگر می گویند حرام نیست، آن عمل را انجام ندهد و اگر عملی را بعضی واجب و بعضی مستحبّ می دانند، آن را به جا آورد؛پس کسانی که مجتهد نیستند و نمی توانند به احتیاط عمل کنند، واجب است4 از مجتهد تقلید نمایند5.

1- گلپایگانی، صافی: عقیده مسلمانان به اصول دین باید از روی دلیل باشد و نمی تواند در اصول دین تقلید نماید، یعنی بدون دلیل گفته کسی را قبول کند. ولی اگر از گفته غیر به عقاید دینی یقین پیدا کند در حکم به مسلمانان بودن او کافی است...

خوئی، تبریزی:شخص مسلمان باید به اصول دین از روی دلیل اعتقاد پیدا کند و نمی تواند در اصول دین تقلید نماید، یعنی بدون سوال از دلیل، گفته کسی را قبول کند...

سیستانی:شخص مسلمان باید عقیده اش به اصول دین از روی بصیرت باشد، و نمی تواند در اصول دین تقلید نماید، یعنی گفتۀ کسی را که علم به آنها دارد به صرف اینکه او گفته است قبول کند، ولی چنانچه شخص به عقائد حقّۀ اسلام یقین داشته باشد و آنها را اظهار نماید هر چند از روی بصیرت نباشد آن شخص مسلمان و مؤمن است و همۀ احکام اسلام و ایمان بر او جاری می شود...

نوری: مسلمان باید به اصول دین ایمان و یقین داشته باشد و این ایمان باید برای هر مسلمانی به اندازه فکر ودرک او بر پایه دلیل و برهان استوار باشد...

2- گلپایگانی، صافی: و در احکام دین...

خوئی، سیستانی: در احکام دین در غیر ضروریات و قطعیات...

  تبریزی:  در احکام دین در غیر ضروریات...

اراکی: [در رساله آیت الله اراکی به جای قسمت داخل پرانتز آمده: «مکلف در احکام غیر ضروری دین »]

3-خوئی: بدون سوال از دلیل...

4- تبریزی: لازم است...

5- نوری:به این مطلب نیز باید توجه کرد که در بسیاری از موارد در خود عمل به احتیاط نیز باید یا مجتهد بود و یا تقلید کرد.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۳ تیر ۹۵ ، ۱۵:۵۸
امین شفیع زاده